چاو ایرانی داستان نخستین پول کاغذی در ایران عهد مغولنوشته: زمان انتشار:

همزمان با رواج اولین پول‌ کاغذی در چین، کیخاتوخان مغول، پنجمین پادشاه ایلخانان در ایران، تصمیم می‌گیرد در ایران اسکناس را جایگزین طلا و نقره کند. به همین دلیل دستور می‌دهد در همه‌جا چاوخانه بسازند و چاو ـ پول کاغذی به زبان چینی و ختایی ـ تولید کنند و آن را رواج بدهند. عمر این چاو اما بسیار کوتاه است. اولین شهری که قیام می‌کند تبریز است. کسبه و تجار و مردم بازار تبریز پس از چند روز هنگامه‌ای به راه می‌اندازند و شاه را از تصمیمش منصرف می‌کنند. کیخاتو مردی نیک‌نفس و مهربان است اما هوسران و زن‌نواز و امردباز. هرچه هست که کار نوگرایانه‌ی او ـ که البته از سر ناچاری است و سببش خالی بودن خزانه به خاطر بخشش‌ها و هوسرانی‌های بی‌حساب‌وکتابش ـ در نطفه خفه می‌شود. آنچه می‌خوانیم خلاصه‌ی روایت خواند امیر، مورخ قرن دهم، است از آغاز و انجام کار کیخاتو و سیاست پولی ناکام او.
تاریخ حبیب‌السیر فی اخبار افراد البشر، غیاث‌الدین‌ بن همام‌الدین خواندمیر، زیر نظر محمد دبیرسیاقی، انتشارات خیام: ۱۳۶۲

بر سریر قدرت

و به تاریخ یکشنبه ۲۴ رجب سال ۶۹۰ (۸ مرداد ۶۷۰) کیخاتو بر سریر خانی نشست و بعضی از امرا بر سبیل طوع و رغبت و زمره از سر ضرورت و کراهت پای در دایره‌ی متابعتش نهادند. و کیخاتو چند روز در مجلس عیش و نشاط نشست (سپس مخالفان را مجازات کرد) و مبشران به اطراف ولایات فرستاده، خلایق را به عدل و احسان و رفع ظلم و طغیان بشارت داد. مقارن آن حال از جانب روم اخبار پریشان شنود و در روز جمعه چهارم ماه مبارک رمضان به جانب روم نهضت فرمود و در غیبت او، شاهزادگان و امرا خیال خلاف کرده، روی به ترتیب اسباب فتنه آوردند اما کیخاتو در جمادی‌الاخر سال ۶۹۱ از سفر منصور و مظفر بازآمده و به خلاف متصور، جمعی را که اندیشه‌ی مخالفت داشتند به انواع مراحم و الطاف بنواخت.

دست اسراف و بخشش

کیخاتو‌خان به اتفاق مورخان سخی‌ترین اولاد هولاکوخان بود چنانکه در اندک‌زمانی تمامی خزاین آباد اخوان خود را بر شاهزادگان و خواتین و امرا تقسیم فرمود و چون نظرش بر جواهر ـ که سلاطین سابق آنها را مانند گوهر دل در گنجینه‌ی سینه محفوظ می‌داشتند ـ افتاد تمامت را به زنان و دختران بخشید و گفت امثال این امتعه‌ی نفیسه لایق به حال این جماعت است که خود را بدان بیارایند و الا چه در خزانه محبوس داشتن و چه در قعر دریا. سپس به تلخیص محبوسان و زندانیان حکم فرمود. از ریختن خون افراد انسانی متنفر بود لاجرم در مدت سلطنت اصلا بر قتل کسی اقدام ننمود. با وجود این صفات پسندیده بر لذت مباشرت شعفِ تمام داشت و همواره رایت عیش و عشرت می‌افراشت، متصل دست تصرف به پسران و دختران خرد و بزرگ و تازیک و ترک دراز می‌ساخت و اساس بی‌شرمی طرح می‌انداخت. بنابراین یکباره همه از هواداری کیخاتو درگذشتند و قتل کیخاتو در مغان به فرمان بایدوخان روی نمود. مدت سلطنتش سه سال و چند ماه بود. وضع چاو و ابطال آن در ایام فرمان‌فرمایی کیخاتو اتفاق افتاد.

از قدیمی‌ترین پول‌‌های کاغذی دنیا

سودای زر و نقره

چون به واسطه‌ی اسراف کیخاتو در انعام اشراف و اعیان و کثرت احسان و اتلاف از جنس درم و دینار چیزی در خزانه نماند و به حسب اتفاق در آن سنوات وبا در میان گله و رمه‌ی مغولان افتاده بسیاری از چهارپایان ایشان را به چراگاه عدم رساند و پادشاه به دستور در خرج و بذل طریق اعتدال رعایت نمی‌کرد، عزالدین مظفر بن محمد بن عمید که علمداری شریر بود به عرض وزیر رساند که مصلحت در آن است که به دستور ولایت ختا و مملکت قاآن «چاو» در عوض زر در ممالک ایلخان روان کرد و بیع و شری بدان نمایند تا جنس سیم و زر به تمام واصل خزانه شود و پادشاه را دستگاهی پیدا شده که هیچ آفریده در زیان نیفتد و بنا بر آنکه در آن زمان وزیر را پانصد تومان قرض پیدا شده بود و مطلقا آن وجه از دیوان میسر نمی‌شد و هر لحظه خرجی دیگر روی می‌نمود، سخن عزالدین مظفر را به سمع قبول راه داد و این خیال محال را به عرض پادشاه رسانید و کیخاتوخان حکم فرمود که من‌بعد در ممالک محروسه مطلقا به زر و نقره سودا نکنند مگر جهت خاصه‌ی پادشاه. و زرگران و زردوزان دیگر به حرفه‌ی خود مشغول نمانند و در هر شهری از بلاد آذربایجان و عراق عرب و عجم و فارس و خوزستان و خراسان چاوخانه بنیاد نهند و عمال جهت تمشیت آن کار تعیین نمودند و مقرر شد که تجار بحار و سوداگران ولایات یاغی را در وقت سفر عوض چاو زر دهند و در وجه علوفات جماعت زرگران و صرافان و زردوزان هر ساله مبلغی معین از چاوخانه مجری دارند تا دیگر به آن صنعت نپردازند و در هر بلده، کلی برای بنای چاوخانه مصرف گشت.

رواج چاو

و چاو کاغذپاره‌ی مربع مستطیل بود چند کلمه به خط ختایی بر آن نوشته و بر دو طرف آن کلمه‌ی طیبه‌ی «لااله الا الله محمد رسول الله» و در میان کاغذ دایره کشیده بودند و از نیم درم تا ده درم بنا بر اختلاف چاو رقم زده و ایضا سطری چند بر آن کاغذ مسطور بود مضمون آنکه به تاریخ ۶۹۳ ه ق پادشاه جهان این چاو مبارک را در ممالک روان گردانید، تغییر و تبدیل‌کننده با زن و فرزند و خویش و پیوند به یاسا خواهد رسید. از اشتهار این حکایت مردم در بحر تفکر و حیرت افتادند و بعضی از شعرا جهت خاطر پادشاه و وزیر در آن باب ابیات گفتند از آن جمله یک بیت به خاطر بود نوشته شده:
چاو اگر در جهان روان باشد رونق ملک جاودان باشد

قیام تبریز

القصه در ماه ذیقعده‌ی سنه‌ی مذکور در تبریز چاو روان گشت و بازاریان دو سه روزی به حسب ضرورت به بیع و شری اشتغال نمودند. بعد از آن طایفه‌ای از تبریزیان از مشاهده‌ی این زیان بی‌تحمل شده روی به سفر آوردند و در زمره‌ای اگرچه از وهم، ابوابِ دکاکین باز می‌کردند اما اقمشه و امتعه و اغذیه و اشربه را پنهان می‌ساختند. بنا بر آن در روز جمعه عوام‌الناس زبان به فریاد و فغان گشاده، بر عزالدین مظفر لعنت نمودند و رنود و اوباش قاصد جان آن شریر گشتند و آمد و شد کاروان و سوداگران و معامله‌ی طبقات انسان منقطع شده و امرا و حکام به اتفاق وزیر به عرض پادشاه رسانیدند که وضع چاو مستلزم خرابی رعایا است و اگر چند روز دیگر این بدعت برقرار ماند اختلال تمام به احوال ملک و مال راه یابد. کیخاتوخان چون این سخن بشنود به ابطال چاو حکم فرمود و مردمی که جلا گشته بودند به تبریز باز آمده، آبادانی آن بلده به حالت اصلی معاودت نمود.

غیاث‌الدین‌ بن همام‌الدین خواندمیردرباره نویسنده

تاریخ حبیب‌السیر فی اخبار افراد البشر، غیاث‌الدین‌ بن همام‌الدین خواندمیر، زیر نظر محمد دبیرسیاقی، انتشارات خیام: 1362

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *