و آخر روز چهارشنبه دهم شعبان به سیر و شکار کومه رفتند. در این روز کومهی مرغابی کشیدند و سحر دیگر روز دام کلنگ کشیدند و شبش دام شخسر کشیدند. الغرض در عرض دو روز و دو شب بدین تفصیل گرفتند: اردک سیصدوشصتودو، کلنگ بیستویک، اردک دویستوپنجاهودو، کلنگ هشتادوپنج، شخسر سیصدویازده، کلنگ چهلوهشت، بلدرچین چهارصدودوازده، اردک دویستوپنجاه، سوای آنچه باز و بحری گرفتند. الغرض آنچه از طیور به دست اولیای دولت قاهره درآمد پنج هزار و چهارصد و هشتادوهشت قطعه بود.
و در هیجدهم شعبان میرعلاءالدین محمد المشهور به خلیفهی سلطان را که از عظمای سادات اصفهان بود به دامادی خود سرافراز ساختند.
روز پنجشنبه هیجدهم شعبان بر اسب مادیان لیلی نام سوار بوده به چوگانبازی اشتغال نمودند. چون گوی به زیر دست و پای اسب درآمده، نواب کلب آستان علی از روی تعجیل سر اسب کشیدند که گوی را بزنند، سر اسب شکست و دستش از جای به در رفت و چون اسب به عقب نشست کمر اسب شکست. شاه از اسب جدا شده به پای ایستاد.
نواب کلب آستان علی به نوعی خود را گرفت که حد بشر نبود و این هم به اتفاق جمهور دست ولایت بود که او را گرفت و بیالم گذشت.
شه ار ز اسب به روی زمین قرار گرفت/ نشانهای است که خواهد گرفت روی زمین
و سببش صحبت با جلالیان بود و عقود متعدد واقع شد و سه روز پیش از رمضان به عیش و عشرت مجدد و جنگ گاو و قوچ نمودند و جشنی عظیم واقع شد و چون در سیر و شکار در لنجان به قطعه زمینی رسیدند پرآب که منبعش آبهای اطراف بود و نهر عظیمی از پایین آب جاری و در وسط او قطعه زمینی خشک بود و طیور آبی مثل غاز و اردک و قشقلاغ و از طیور هوایی مثل کلنگ و سار و کبوتر و گنجشک بسیار بودند و استعداد تربیت داشتند.
در خشکی عمارت عالی ساخته به کرسی به سرکاری علیقلیخان شاملو وظیفهای مشتمل بر بیوتات و ایوانهای بس خوشطرح و بر یک ضلع دریاچه خانه کومه به جهت مرغابی و غیره ساختند که دیوار آن از کاشی بود اما پست، به سبب آنکه وحوش هراسان نشوند و بر پشت او خارها و علفها تعبیه کردند. نواب کلب آستان علی با ملک سلطان حسین در وقت دانه خوردن اردک پیش رفتند چنانچه بعد یک قدم بیش نبود و جانوران وحشی به اطمینان خاطر چون جانوران اهلی به دانه خوردن مشغول بودند. از این دریاچه مربعمستطیل ساخته و راهرویی ساختند که چون پل بردارند مجال عبور احدی نباشد و اطراف این دریاچه به سه گز از انواع گلها از سوسن الوان و همیشهبهار و شببو و قرنفل نشانیدند و از آن پس اطراف آن را به عرض یک جریب یونجه کشتند که همیشه سبز باشد و بر دور یونجه از جمیع جهات چنارها نشانیدند و بر دور چنارها خندقی کندند بسیار عمیق و عریض که حیوانات به جهت خرابی داخل نتوانند شد. و بر دور خندق نی کشتند که چون سبز شود این نیز دیواری باشد و الحق طرفهجایی باصفا شد.
و در این قصر چون گاهی به شکار میآیند جمیع مایحتاج از اطعمه و اشربه و اغذیه و ضروریات حاضر ساختهاند چنانچه اگر بیپیشخانه و رکیب بیایند همه چیز به جهت حیوانات و نیز اسباب و فرش و تشک و لحاف و بالش و تراکیب ضروریه و روشنایی و غیره همه حاضر است. الحق که مهندسان زمان حاضر بودند هرچه خواستند که چیزی بیابند که در آنجا نباشد نیافتند.