از زمانی که حضرت وافور در بین ناس مشهور و معروف گشته الی حال، کسی کماً و کیفاً قدر آن را ندانسته و بعضی هم که طالب وی شده و عارف در حق حضرت وافور شدهاند برخی ایشان را نهی از شرب آن مینمایند. لهذا لازم دانستم که شمهای از اوصاف و فضایل و بعضی از آداب و مسایل آن را به عرض دوستان و محبان برسانم، اگرچه اوصافش بسیار است و فضایلش بیشمار و این رسایل گنجایش عشری از اعشار و کمی از بسیار آن نیست منجمله معالج امراض جسمانی است و مداوی آلام روحانی، عهد دوستی و محبت و پیمان و اتحاد و مودت را در میان طالبین خود محکم میسازد و شاربین خود را از فسق و فجور و ظلم و شرور و کبر و غرور دور میاندازد و شاربالخمر را از شرب نمودن و زانیان را از زنا کردن باز میدارد.
چیست این تازه که ز اندازه فزون روحفزاست/ گر می کهنه از او تازه کند روح سزاست
پس ای برادر من بر تو باد که این چهار روز عمر خود را جز کشیدن حضرت وافور مصروف دیگر همّی نفرمایی که عنقریب اجلت میرسد و این گوشتهای بدن نازکت را که چندین سال به مال حرام و حلال فربه کردهای طعمهی مور و مار میسازد.
جسمی که شود طعمهی مار آخر مور/ بگذار که کاهیده شود از وافور// وافور بکش تا شودت کار به کام/ زان پیش که در لحد شوی طعمهی مور
مگر ندیدی که در هر مجلس و محفلی که اجتماع حضرات وافوری کثراللهامثالهم میشود چگونه اتحاد و یگانگی با هم دارند و در چسبانیدن حبهای تریاک یکدیگر را اعانت میفرمایند.
و ایضا خطبهای در شأن آن بزرگوار عرض شده و آن این است که به جهت عزت بارفعت بامیمنت و باشوکت شفادهندهی هر شل و کور، جذبکنندهی نزدیک و دور، باملاحتتر از هر شیرین و شور، گرمکنندهتر از هر بخاری و تنور، سردتر از شیرخشت و کافور، زنندهتر از مار و عقرب و زنبور، سخیکنندهی هر مرد دلکور، ذلیلنمایندهی هر شخص غیور، شکنندهی بازار آب انگور، منفعتبخشندهی قبرکن و مردهشور، یعنی حضرت وافور، غفرالله ذنوب المشتاقین فی یوم النشور.
ای بسا عاشقان کویش که دمی قرار ندارند و لحظهای در مفارقتش صبر و شکیبایی نتوانند و چه بسیار رخسارهای گلناری که در عشقش به زعفرانی مبدل گشته و عمرهای طبیعی خویش را در محبت او به سی و چهل رسانیده.
باری بعضی از کسانی را میبینیم که سالها مرید و خادم حضرت وافور هستند و حال فخر به می کنند که ما وافور را کم کردهایم. مگر نمیبینی که چه صدمهها از نکشیدنش بر آنها وارد میآید؟ دربارهی تارکان وافور فرموده:
آن که وافوری بر او ترکش نمود/ زندگانی بعد از این بر او چه سود// هر که نبود خادم وافوریان/ دست او کوته بود از حوریان// گر بهشت نقد خواهی ای کیا/ یک قدم رو سوی وافوری بیا
چون قرب و منزلت و خواص فطرت وافور را دانستی، لازم است که مسایل و شرایط آن را نیز بدانی و عمل نمایی که چنانچه جاهل از مسایل آن باشی هر چه تریاک بکشی باطل است و شرایط و آداب و مسایل آن بر پنج مزخرف است.
در مقدمات و مقارنات و موخرات و محرمات وافور. شخص وافوری باید یک ساعت قبل از داخل شدن وقت در تدارک مقدمات وافور بوده باشد. مقدمات وافور یازده چیز است: اول رفیق خوب، دوم منزل باصفا، سیم آتش خوب، چهارم آتش کردن سماور، پنجم چای دم گذاردن، ششم قند روسی، هفتم فنجان نعلبکی را شستن و صفا دادن، هشتم قلیان را صفا دادن، نهم تنباکوی عطری اعلا مهیا کردن، دهم تریاک لولهی خشک و خوشرنگ و بیعیب آماده کردن و حب نمودن، دهم وافور را کوک کردن.
مقارنات وافور هفت چیز است: اول وافور را داغ کردن، دویم پس از چسبیدن تریاک به وافور آن را کباب کردن، سیم موقوف کردن صحبت هنگام کباب شدن تریاک، خصوص وقتی که جوش آمده باشد، چهارم ظرف زیر وافور گذاردن، پنجم حب را یکنفس کشیدن، ششم دود وافور را در دهان حتیالامکان نگاه داشتن و فرو بردن و چنانچه نتواند خردهخرده از سوراخ دماغ بیرون کردن، هفتم تا وافور گرم است دو دفعه حب چسبانیدن و لامحاله سه حب پیاپی کشیدن و بعد مشغول چای خوردن و قلیان کشیدن.
موخرات وافور چهار چیز است: اول قلیان را زیر لب گرفتن و طول دادن که اقل آن نیمساعت شود. دوم خاموشی نمودن به قسمیکه هر ده کلمه که با او صحبت بدارند، یک کلمه آهسته جواب بگوید. سیم سر و صورت و گردن را خارانیدن. چهارم چشمها را خمار نماید و خود را شبیه به خواب رفتن و چرت زدن نماید.
محرمات وافور هشت چیز است: اول در جایی که باد زیاد میآید نشستن و وافور کشیدن حرام است. دویم در مجلسی که کسی آنها را ملامت نماید نشستن و وافور کشیدن حرام است. سوم حب تریاک را ترک کردن و به وافور گرم چسبانیدن حرام است. چهارم جای کثیف نشستن و وافور کشیدن حرام است. پنجم تاریکی نشستن و وافور کشیدن هنگامی که حب تریاک به جوش میآید در صورت استطاعت و قوت حرام است. ششم حرف زدن در میان وافور کشیدن هنگامی که حب تریاک به جوش میآید حرام است. هفتم چای شبمانده یا در قوری زیادمانده یا جوشخورده یا کممزهشده جایز نیست و باطل است و اگر نداشته باشد دو بار گرم بکند احوط کردن است اگر دو باره به جای خوب رسید اعاده بکند دوباره بخورد. هشتم با وافور سوراخگشاد یا میانهواز یا خیلی سوراختنگ یا ترکخورده باشد در صورتی که میانه یا دوات خوب ممکن باشد وافور کشیدن با آنها حرام است.