چای
چای عبارت است از برگ و غنچه و شکوفه و تخمهای بوداده. دو قسم این درخت مخصوص گرمسیرات ممالک چین و ژاپن و جزایر سراندیب آسیا است و در ممالک دیگر دنیا به عمل نمیآید.
چای از حیثیت خواص و تراکیب باطنی و از جهت کیفیت ظاهری اقسام مختلفه دارد که بسته به قوت انباتیهی اراضی و به فصل حصول آن است، چنانچه در بعضی جاها سالی دو یا سه دفعه حاصل او را میچینند و چین اولش که برگ خالص و در اول حمل میچینند بهترین اقسام آن است.
لون چای کلیتا بسته به وضع بو دادن و طرز خشکاندن است. چنانچه چایهای سیاه را در گرمخانههای مخصوص به اعانت حرارت آتش میخشکانند و چای سبز را به حرارت هوا و بخار خشک میکنند و چای سفید را به طرزهای دیگر تهیه و ترتیب مینمایند.
چای دارای چند قسم جوهر مختلفهی مغذیه و معطره و قابضه و ملونه است. از آن جمله طئین نام است که شباهت تامی در خواص و ترکیب به جوهر قهوه که کافئین باشد دارد و غذائیت چای منحصر به همین ماده از تی است. دُهن معطری را در بر دارد که لوناً زرد و وزناً و قواماً سبکتر و غلیظتر از آب است. رایحهی آن خیلی تند است و جهت تهییج و تحریک چای فقط به واسطهی همین دُهن است.
اگرچه چای دویست سال متجاوز است که به مملکت ایران داخل و اطبای ایرانی هم او را در جزء ادویه در تالیفات خود و لغویها در کتب لغت ذکر کردهاند، ولی شیوع آن به عنوان تغذیه و تفنن یکصد سال بیشتر نیست بلکه معمول عمومی آن در واقع بعد از اختراع سماور است. تاریخ تشریففرمایی آن به مملکت محروسه را یکی از شاهزادگان عظام که با بنده سر لطف داشتند چنین تقریر نمودند که مکرر از والد (یکی از پسران مغفور فتحعلیشاه بوده است) مرحومم شنیدم سال 1236 (قمری) که خاقان مغفور شاهزاده محمدمیرزا را حاکم دارالمرز رشت کرده بودند، از روسیه یک دستگاه سماور به جهت شاهزادهی والی سوغات آورده بودند. شاهزاده مرحوم هم وضع ترتیب جوش آوردن سماور و دم کردن چای را به یکی از کنیزان خود یاد داده، بعد دستگاه سماور را با خود آن کنیز به حضور خاقان مغفور تقدیم مینماید. لهذا خرج و مصارف علیحده و قهوهخانهی مخصوص به جهت ترتیب چای معین نموده به دست همان کنیزی میسپارند که هر وقت میل مبارک شاه اقتضای چای میفرمودند ابلاغ میکردند کنیز چای دم میکرد. حتی یک روز میل خاقان مغفور اقتضای چای میکند، اتفاقا کنیز قهوهچی حاضر نبوده است. سایرین از خدمه هر چه خواستند که سماور را آب ریخته و آتش انداخته جوش آورده چای دم کنند، چون بلد نبودند نتوانستند. ایضا شاهزاده میفرمودند که پدرم میگفت که آن وقت من به تبریز به برادرم مرحوم عباسمیرزا نایبالسلطنه نوشتم که به جهت شاه همچو اسبابی آوردهاند، میگویند در روسیه میسازند، مامورین و تجار روسی در تبریز خیلی هستند. شما به توسط آنها یک دستگاه سماور تحصیل نموده به جهت من بفرستید. نایبالسلطنه تحصیل نموده فرستادند و مدتی سماور اندرون شاهی منحصر به همین دو دست بود که بعد وزرا و اعیان دولت و کمکم اواسط اهالی هم تدارک کردند و آنوقتها قند روس در مملکت محروسه به منزلهی نبات مصری چیز تحفه و روایی بود. حالا میشنوم سالی هفتاد هزار خروار قند در این مملکت به مصرف میرسد. ماشاالله ببین این طفل یکشبه ره چندین ساله میرود.
چون چای در مملکت محروسه به طور عموم شیوع و معمول گشته که در واقع جزء عمدهی تفنن و تشریفات اهل هر خانه و خانقاه شهری و دهاتی بلکه جزء اعظم ساز سفر و تهیهی حضر هر حاضر و غایب گردیده، لهذا اکثر اشخاص میتوانند که چای خوب تحصیل بکنند که خیلی غلیظ و پررنگ میخورند والا بهترین چای عجالتا چای روس است که در این سنوات معمول آقایان شده که چندان مضراتی ندارد خاصه مانند روسیها کمرنگتر میل نمایند.
تریاک
بقراط حکیم دو هزار و هشتصد سال قبل، اثر دماغی تریاک را میدانست و بعد از آن اطبای یونان و روم از آن استعمال میکردند تا اینکه دیسقوریدوس حکیم، میانهی شیرهی حاصله از تیغ زدن کوزهی خشخاش و افشرهی کوزه و برگ آن فرق گذاشته، اولی را اپیوم نامید که لفظ افیون معرب آن است و دومی را مکنیوم اسم گذاشت که فارسی آن کوکنار است چرا که اصل معنی کوکنار در لغت فارسی به معنی افشرهی خشخاش است.
تریاک عبارت از شیرهی خشکشدهی کوزههای دو قسم خشخاش سفید و بنفش است که به واسطهی تیغ زدن از آنها گرفته میشود. شقایق هم همین شیره را دارد ولی بهواسطهی حدت زیادتی سمیت آن چندان معمول نیست.
رنگ تریاک زرد تیره و بویش فیالجمله مهوع و طعمش تلخ و اثر موضعی آن این است که اگر مجاور جلد بدن کنند، اول احداث سوزش نموده بعد منتهی به بیحسی میشود.
اگرچه تریاک از محصولات مخصوصهی آسیای وسطی است ولی چون مدتی است در ممالک دیگر دنیا هم به عمل میآورند، لهذا تریاکهای اصلی و عمده که در تجارت معمول است موافق داشتن مرفین به قرار ذیل است: تریاک اسلامبول و ازمیر و فرانسه و هندوستان و ایران و اسکندریه و مصر به حسب ذکر از قرار فی صد سیزده تا دو مرفین دارند و متوسط آنها تریاک ایران است که درصد پنج مرفین دارد و رنگش هم بازتر و در آب محلولتر از سایرین است.
اینقدر باید در نظر داشت که تریاک بهواسطهی داشتن اینهمه جواهر کثیره و مواد مختلفهی مرکبالقوا دارای آثار مخصوصه است که هیچکدام از جوهرهای دیگرش در تنهایی صاحب آن خاصیت مخصوص نیستند. ولی اثر مرفین بهواسطهی زیادتی مقدار آن در تریاک نسبت به سایر جوهرهای دیگرش غلبه و ترجیح دارد و چنانچه بعد از تریاک معمولترین تمام جوهرهای آن در صنعت طبابت اولا مرفین است و ثانیا نارسین و ثالثا کدئین است و در واقع چهار خاصیت قابل تمجید تسکین اوجاع، سد اسهال و نزلات، تحصیل نوم، مسترخی تشنجات به واسطهی آنها است.
شربت تریاک از خود تریاک از یک گندم تا سه گندم ولی از جوهرهای سهگانهی فوق از اولی از پنجیک گندم و از دو تای آخری تا دو گندم معمول است. صور دوایی آنها به طور مایع و محلول و شربت و حب و گرد و شاف و شیاف و معجون معمول و متداول است.
تنباکو
برگ بوتهای است از طایفهی سلانهی سُمی و مخدر خوبی است در مزاج اشخاص غیرعادی. افسوس که به واسطهی عادت طباع شخصی و اثر موروثی آن در مزاج مردم عنقریب است که از اثر دوایی افتاده و از ادارهی طبی خارج شود.
عجالتا خواص و استعمالات طبی آن منحصر است به امالهی مطبوخ آن در بیماری فتق و در امتحان حیات غریق به آب و در تشنج کزازی و طلایهی مطبوخ غلیظ آن در اسکات خارش جرب و ضماد آن در اوجاع مفاصل و انفیهی آن در صداع مزمن خالی از فایده نیست.
استعمالات صور مختلفهی تنباکو و توتون اولا بسته به اختلاف جنس و وضع تهیه و ترتیب و نسبت و مقدار جوهری است که تمام خواصش به واسطهی آن است. ثانیا موقوف به اسبابهای متنوعه و وضعهای متعددهای است که هر قوم در هر مملکتی از ممالک دنیا اختراع نمودهاند زیرا که سیگار و سیگارت به واسطهی احتراق تام مادهی عامله، نیکوتین مخلوط به دود شده، در دهان و مجرای تنفس حل و جذب گشته داخل خون شده، اثر عضوی و مزاجی خود را ظاهر میسازد ولی در قلیان و چپق و سایر وسایل تدخینیه اولا درست نمیشود ثانیا مقداری از آن در آب قلیان محلول میشود و در طی مسافت مابین سر قلیان و نی و چپق و سر سیگار و غیره به واسطهی دود، جزئی دوده و قیر جدار جوف مجرا شده میماند.
در بعضی نقاط آذربایجان و قفقاز قسمی تنباکوی معروف به کور اوغلی هست که در قلیانهای مخصوص میکشند بدون اینکه تنباکو را شسته خیس نمایند آب قلیان را عوض کنند، چرا که قوتش کمتر است. لهذا میخواهند اولا خوب بسوزد ثانیا همین که آب قلیان از حل کردن جوهر تنباکو سیر شد، دیگر چندان تلف نشده و بیشتر اثر کرده، کور اوغلی باب کیف میشود.
استعمالات خود آن به وضع سیگار و سیگارت و پیپ و چپق و قلیان و غیره است. استعمال به طور انفیه از منخرین مقدم و موخر است. استعمالات داخلی آن به طور جویدن و خوردن است که هر طایفه یک وضعی به کار میبرند.