نانسی فلوید، عکاس، از اوایل دههی هشتاد پروژهی عظیم ثبت ظاهر خودش را آغاز کرد و تا چهار دهه بعد ادامه داد که نتایج آن را در اثر جدیدش، کنار آمدن با زمان، گرد آورده. اما این پایبندی سفت و سخت فلوید به پروژهاش نیست که باعث گیراییاش شده. جذابیتش از اینجا میآید که پروژه را با نوعی سرسختی آرام، رویکردی ضد کمالگرایانه و نامشخص کامل کرد و همین است که به کتابش، آرشیو ۱۲۰۰ عکس سیاه و سفید با نظمی نامعمول، جذابیتی پیچیده میبخشد.
فلوید پروژه را ۱۹۸۲ در سن بیستوپنج سالگی بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه تگزاس در آستین شروع کرد. هر صبح با دوربینش که گوشهی اتاق روی سهپایه علم شده بود از خودش عکسی تمامقد میگرفت. اول هدفش این بود که این مراسم روزانه را بیست سال ادامه دهد تا پیر شدنش را ببیند. اوایل، روزهایی که عکس نمیگرفت، فیلم را یک نگاتیو میزد جلو تا وقتی عکسها را ظاهر میکند جایش خالی بماند. اما در ادامه پیش آمد که هفتهها، ماهها و بخش زیادی از دههی ۹۰ عکاسی نکرد. طی سالها، سهپایه را اتاق به اتاق، خانه به خانه، بیرون از خانه و سراسر دنیا با خودش برد و اعضای خانواده و حیوانات خانگی را هم وارد عکسهایش کرد. اینجور که معلوم شد، انگار تغییر شکل یا رو به پیری رفتن بدنش دیگر نه به اندازهی رویدادهای اصلی، پسزمینههای متغیر و روابط درهمتنیدهای که زندگیاش را ساخته بودند جالب بود و نه از آنها جدا میشد.
میبینیم موهای فلوید کوتاه شده، چین و چروکهای صورتش عمیق شدهاند، اما طرز ایستادن منحصر به فرد، محکم و رفتار صریحش (خودش میگوید عبوس بودن) جلوی لنز همواره پابرجاست ـ ضد ژستی ثابت و حسابنشده، بدون خودشیفتگی یا اطوارهای کلیشهای زنانگی متعارف. دکمهی شاتر مثل جزئی از اوست، همیشه در دستش است و دنبالهی سیم سیاهش تا بیرون کادر کشیده میشود. عجیب است اما انگار تعهدش به حقیقتجویی و نشان دادن حقیقت چیزها، حتی اگر او را جوان نگه نداشته باشد، باعث شده خوب بماند. تغییر در این عکسها روی چیزهای دور و برش متمرکز شده یا به نظر میرسد این چیزها سریعتر تغییر میکنند. ماشین تحریرها و تلفنها پیشرفته میشوند، سگ سفید خنگول و دوستداشتنیای که فلوید را زیر عنوان «موفقیت» (شاید چون نامهی پذیرشش از کلآرتس برای تحصیلات تکمیلی را نگه داشته؟) همراهی میکند ناپدید میشود، مادر و پدرش از دنیا میروند.
فلوید در کتابش زمانبندی منظمی را که ممکن است از این مدل کارها انتظار داشته باشید پس میزند و بیشتر به سمت ساختاری شبیه آلبوم عکس شخصی میرود. فلوید حتی عکسهایی از آلبوم خانوادگیاش را که خودش نگرفته در این پروژه ادغام کرده است: کنار آمدن با زمان با عکسی از نوزادی خودش شروع میشود، عنوان بخشهای بعدی به نام پدر، مادر و شوهرش است و بعد دستهبندیهایش انتزاعی یا بامزه میشوند. چینش عکسها در گروهها (مثلا «لباس زیر» که او را ایستاده مقابل پاتختیهایی شلوغ و شلخته نشان میدهد یا «کولهپشتی» مجموعهای که او را در طبیعت و با وسایل پیادهروی تصویر میکند) هوشمندانه است. فلوید میگوید از سال ۲۰۱۲ بازسازی آگاهانهی عکسهای قدیمی مجموعه را شروع کرد تا خط سیر زمان را با جهشهایی چشمگیرتر به تصویر بکشد.
با این حال، باز هم تغییر جسمیاش نیست که بین گذشته و حال به چشم میآید. بخشی با عنوان «لباسهای نوشتهدار» دیدگاههای سیاسی فلوید و سبک پایدار و راحت لباسهایش را ثبت میکند. (مثل تیشرت ضد بوش در دههی اول قرن بیستویکم و تیشرتی با شعار
Black Lives Matter که مال همین تازگیهاست.) خودنگارههای فلوید برخلاف بعضی از همعصرانش روشمند نیست ـ مثل اجرای یکساله تچینگ شی در ۱۹۸۰ که یک سال تمام هر ساعت، راس ساعت، از خودش یک عکس گرفت یا مجموعهی برجستهی سیندی شرمن، عکسهای بدون عنوان به سبک فیلمها، از اواخر دههی هفتاد که آغازگر عصر جدیدی از تحقیقات فمینیستی دربارهی ماهیت واسطهای هویت بود ـ اما سختگیری انعطافپذیر فلوید در طولانی مدت مجموعه آثاری با قدرت متمایز به وجود آورده است. ممکن بود تلاشش برای عکاسی مفهومگرایانه، که کاملا شخصی و بسیار دلپذیر است، در جزئیات غرق شود یا زیر بار دیدگاهی گذشتهنگر کمر خم کند. اما کتابی شده که با ظرافتش و ستارهی جستوجوگر جدیاش با جزئیاتی تمامنشدنی نفس میکشد.