28دسامبر ۱۸8۹(7 دی 1268)
امروز شاه یکی از دخترانش را به عقد عزیزالسلطان عزیزدردانهی خود درمیآورد. عزیزالسلطان دوازده سال و اخترالدوله دختر شاه هشت سال دارد. من در تماشای صف پیشخدمتانی که با مجموعههای بزرگ هدایای این عروسی را میبردند شرکت کردم. عدد ایشان بیش از صد نفر بود. بر روی این مجموعهها اقسام مختلف از اجناس بازار را میبردند و در میان آنها بیش از سیصد کلهقند قرار داشت، اما زیاد هم نباید گول ظاهر خورد، زیرا که به احتمال قریب به یقین این اشیا را برای تظاهر و اظهار تشخص از بازار کرایه کردهاند ولی چون کرایهکننده شخص عالیجاهی است، آخر کار کرایهدهندگان خواهناخواه آنها را پیشکش خواهند نمود.
5 فوریهی 1890 (16 بهمن 1268)
امروز پسر آخری شاه که چهار ماهه و از دختر باغبانباشی یکی از باغهای ییلاقی سلطنتی بود مرد. این زن که نام او را به اختصار باشی میگویند یکی از زیباترین زنان حرم ناصرالدین شاه است و پیش امینهاقدس زندگانی میکند و این خانم مأمور تربیت آن ستارهی نوزاد است.
امینهاقدس از این مأموریتی که به او داده شده کاملاً راضی است زیرا که تربیت یک دختر زیبا، آن هم دختری که منظور نظر اعلیحضرت است، وسیلهی خوبی است برای آنکه شاه را به عمارت خود بکشد و هر زنی که میبیند شاه کمتر به او توجهی دارد از این قبیل وسایل برمیانگیزد. آرزوی تمام زنهای اندرون این است که از شاه بچهای بیاورند و این آرزو چنان در ایشان شدید است که هر وقت به طبیب میرسند عمدهی صحبتشان با او در همین باب است و بسیار اتفاق میافتد که یک عده حقهباز هم ایشان را در دام خود میاندازند و از ایشان استفادههای هنگفت میکنند.
فرزند گرو زندهی محبت شاه است نزد مادر و باعث خوشبختی اوست. زنی که عقیم است و این وسیله را برای جلب محبت شاه در دست ندارد و میبیند که سال به سال شاه از حال او نمیپرسد طبیعی است که به برانگیختن وسایلی دست بزند و شاه را به سمت خود بکشاند و یکی از بهترین این وسایل جمع کردن چند دختر زیباست در خدمت خود تا شاید شاه به آن طرف متمایل شود و دستی به سر و گوش یکی از آنها بکشد.
امینهاقدس اگرچه پیر شده و فرزند هم ندارد لیکن از این جنس زنها نیست و اگر به تربیت خانمباشی قیام کرده فقط از لحاظ علاقه و جاننثاری خاصی است که نسبت به شاه دارد. شغل مهم خزانهداری شاه و اعتماد تام و تمامی که اعلیحضرت نسبت به او دارد او را از تشبث به این قبیل زمینهسازیها بینیاز میکند، چه علناً میبینیم که طرف مهر و محبت شاه است.
8 فوریهی ۱۸۹۰ (19 بهمن1268)
در حرمهای خصوصی شاه دو تن زن خارجی مقیماند. اولی که روزی مرا برای ناخوشی مختصری که داشت نزد خود خواند اصلاً اهل قسمت فرانسوی سوئیس است. این زن که در وینه پرستار بچههای منشی سفارت ایران شده با او به طهران آمده و امروز تحمل این زندگانی محدود و محصور بر او سخت ناگوار میآید. دیگری دخترخانمی فرانسوی است که برعکس از زندگانی خود به حدی راضی است که با وجود اصرار اقوامی که برای بردن او آمده بودند حاضر به ترک ایران نشده. این دو زن کاملاً مثل زنان ایرانی در حرم مقید زندگی میکنند و هر وقت هم بیرون بیایند با چادر و روبند است.
27 ژوئن ۱۸۹۰ ( 6تیر 1269)
امروز خدا به اعلیحضرت پسر جدیدی مرحمت کرده. مادر این طفل نوزاد برادرزادهی خانمی است که سال قبل من او را عمل کردم. زنی است جوان و دخترکی هفتساله از شاه دارد.
اگرچه از این قبیل نوزادها گاهبهگاه در اندورن قدم به عرصهی وجود میگذارند، ولی ناصرالدین شاه اگر هم از اینها بیشتر زن داشت باز نمیتوانست به جد خود فتحعلی شاه که از جهت کثرت اولاد شهرتی عالمگیر دارد برسد.