وطن

وطن‌ناک یک تجربه: وطن

مهاجران قدیمی که ناچار از کوچ بودند مشتی خاک وطن را به یادگار می‌بردند. مثل آسمان که همه‌جا یک ‌رنگ نیست، خاک هم همه‌جا یک‌ طور نیست. انگار رنگ و بوی خاک وطن با بقیه‌ی خاک‌ها فرق دارد. بیشتر مهاجران با رویای زندگی بهتر مهاجرت می‌کنند اما در نهایت همه‌چیزِ وطن بهتر است. اگر هم بهتر نباشد، لااقل گرامی‌تر است؛ نباید زبان مادری را فراموش کرد، باید به رسوم احترام گذاشت، و در نهایت باید برای وطنِ اول غصه خورد و نگران بود. خاک وطن یادآوری است از همه‌ی چیزهایی که جا مانده‌اند و نباید فراموش شوند. آنها که نرفته‌اند، آنها که رفته‌اند و سعی می‌کنند قواعد وطن جدید را یاد بگیرند، و آنها که رفته‌اند اما دل‌شان با وطن اول و زادگاه‌شان است همه متفق‌القول‌اند وطن جایی است که آدم‌ها دلبسته‌ی آب و خاکش‌اند. ... ادامه نوشته

سرزمین مادری

کنار گذاشتن عادت‌ها و آداب و رسوم و خلق‌و‌خوهای بومی‌ وقتی به کشور جدیدی نقل مکان می‌کنیم کار ساده‌ای نیست. خیلی‌ها نمی‌توانند به همین دلایل، که شاید قبل از رفتن بهش فکر هم نکرده‌اند، در جای جدید دوام بیاورند. خیلی‌ها پس از مهاجرت محتاط‌تر می‌شوند تا به امن‌ترین شکل ممکن در دنیای جدید ادغام شوند، اما در موقعیت‌های دشوار خودِ سرسخت‌تر و بی‌پرواترشان برمی‌گردد و به دادشان می‌رسد. هلن ثورپ در این زندگی‌نگاره از دوگانگی هویت ذاتی و اکتسابی می‌گوید. ... ادامه نوشته

باغ سیاه قاب‌هایی از قره‌باغ

ارمنستان کشور کوچکی است در قلب قفقاز. وطن الکسیس پازومیان. اجدادش، مثل خیلی از ارمنی‌های فرانسه، در ترکیه‌ی امروزی زندگی می‌کردند و بعد از نسل‌کشی ارامنه در ۱۹۱۵ به فرانسه مهاجرت کردند. پازومیان از کودکی غرق در این فرهنگ بود. ده سال پیش برای اولین بار به ارمنستان سفر کرد تا کشوری را کشف کند که هنوز چیز زیادی از آن نمی‌دانست. از آن پس عکس‌های زیادی از این سرزمین گرفت. سال ۲۰۱۶، چند هفته بعد از «جنگ چهارروزه»، منطقه‌ی ناگورنو قره‌باغ را کشف کرد که یعنی «باغ سیاه» ـ منطقه‌ای محصور در خشکی که شاهد سی سال درگیری بین ارمنستان و آذربایجان بوده. پازومیان از تخریب وحشیانه‌ی این منطقه در حیرت بود: هیچ‌چیز در امان نمانده بود، حتی مدرسه‌ها. روستاها متروکه بودند. بعدها فهمید بعضی از مردم دارند به این ناکجاآباد برمی‌گردند، حتی وقتی هر دو سوی جنگ هنوز خندق‌های جدید می‌کنند. به نظرش آمد همین حالا بهترین وقت برای اجرای پروژه‌ای با موضوع این جنگ فراموش‌شده است. باغ سیاه حقیقت غریب زندگی در ناگورنو قره‌باغ را روایت می‌کند، جایی که نشانه‌های جنگ هنوز هست. این پروژه که سال ۲۰۱۶ شروع شد تلاشی است برای درک ساکنان این منطقه، تقلایشان برای استقلال و پاسخ به این سوال که چرا با وجود سال‌ها ناآرامی هنوز به این هدف متعهدند. اینجا زندگی کردن برای اکثر جمعیتِ این منطقه یک‌جور مقاومت است. روایت این ماجرا برای پازومیان ضرورتی شخصی بود: احساس می‌کرد باید این آدم‌ها را به دنیا بشناساند، و این کار را با عشق بکند. این‌ آدم‌ها شخصیت‌های یک جنگ بی‌پایان و تراژیک‌اند. در جهانی مملو از وطن‌پرستی و فرهنگ نظامی. این پروژه هم سندسازی گذشته و حال این مکان است، هم تلاشی برای درک آینده‌اش. ... ادامه نوشته

تاریخ از یاد‌رفته کشف بخشی ناپیدا از تاریخ باستان ایران و چپاول آن

این حرف که چیستی هر موضوع از تاریخ آن موضوع جدا نیست در مورد وطن هم حتما صدق می‌کند. در سرزمین تاریخ‌داری مثل ایران بخش عظیمی از این تاریخ که سازنده‌ی تصویر کلی هر ایرانی از ایران است، در لایه‌های ژرف زمین دفن شده و آرام‌آرام با پیشرفت دانش باستان‌شناسی بیرون آمده و شناخته شده است. هزاران‌هزار تکه‌ی پراکنده‌ی این پازل که از اینجا و آنجا پیدا شده‌، تصویری کامل‌تر از چیستی و کیستی این وطن، مردمش و سرگذشت‌شان پیش روی ما گذاشته‌ است. اما غمبار آنجاست که عده‌ای غارتگر به سودای ثروت، این تکه‌های ارزشمند را غارت کرده‌اند و می‌کنند و با این کار چه‌بسا هرگز دیگر آن پازل کامل نشود. گزارش زیر که نمونه‌ی کوچکی از این یافته‌ها و البته غارتگری‌ها است پاره‌ای از گزارش حفاری‌های تپه‌ی مارلیک در استان گیلان است که شصت سال قبل با سرپرستی عزت‌الله نگهبان آغاز شد اما با دسیسه‌ی سران حکومت وقت آن‌گونه که بایست پیش نرفت و هزاران قطعه‌ی ارزشمند از یاد و یادگارهای نیاکان باستانی‌مان به یغما رفت. ... ادامه نوشته

دور از تو نیست اندیشه‌ام چگونه ایران صاحب سرود ملی شد

سرود ملی از آن چیزها است که از غرب آمده، تا قبلش با سازهای ایرانی برای حمله‌ی سپاه یا جمع شدن قوا ساز می‌زدند و نوایی می‌ساختند فی‌البداهه و بیشتر شورانگیز. اما چیزی به اسم سرود ملی وجود نداشت، شاید هیچ‌چیز ملی دیگری هم وجود نداشت. از روی نقاشی‌ها می‌شود فهمید حتی جای رنگ سرخ و سبز در پرچم‌ جابجا می‌شد بدون ترتیب یا دلیل خاص. اولین بار در مواجهه با غرب بود که وجود سرود ملی لازم آمد، ابتدا در تقابل و جنگ بعد در دید و بازدید و در صلح. اینکه چیزی درآمد حضور شاه و درباریان باشد یا جای خالی آنها را با نوا و صدا پر کند. شرح مختصری از ساخته شدن اولین سرود ملی را می‌خوانید. ... ادامه نوشته

برای تو آوردم

در جنگ است که مرزها پررنگ می‌شوند و وطن و وطن‌دوستی شکل تازه‌ای می‌گیرد. آنها که می‌روند تا برای وطن‌شان بجنگند قهرمان‌اند و آنها که می‌مانند عافیت‌طلب. اما وقتی تب و تاب جنگ فروکش می‌کند، رزمنده‌ها می‌مانند و دردها و زخم‌هایشان. فراموش می‌شوند، پیر می‌شوند اما دردهایشان عمیق‌ و جاندار برجا می‌ماند. حالا اگر کسی برای وطنی بجنگد که حتی در آن به دنیا نیامده و به زبانی حرف بزند غیر از زبان مردمان آن سرزمین، با لایه‌ای عمیق‌تر از این فراموشی مواجه می‌شود. روزی هوارد باسکرویل آمریکایی کنار ایرانی‌ها جنگید،کشته شد و مردم مشروطه‌خواه شهید نامیدندش و عارف قزوینی قهرمانی‌هایش را ستود و برایش شعر گفت. اما آیا امروز او را به یاد داریم؟ امیرمحمد دهقان در این زندگی‌نگاره از فراموش‌شدگان وطن نوشته. ... ادامه نوشته

لاتاری بعد از گرین‌کارت چه می‌شود؟

هر سال میلیون‌ها آدم شانس‌شان را برای داشتن تابعیت آمریکایی امتحان می‌کنند، راهی که بی‌هیچ دردسری می‌توانی شهروند شوی و عذاب درس‌ خواندن و پول جور کردن برای مهاجرت را نکشی. اما داستان برنده شدن در لاتاری پایان قشنگی برای همه ندارد. وارد شدن به کشوری بدون داشتن پیش‌زمینه‌های فرهنگی و شغلی بالا و پایین‌های خودش را دارد. در این ناداستان دن بام از زندگی یک پرویی نوشته که برای ترک کشورش این سختی‌ها را به جان خریده. ... ادامه نوشته