سالهای پس از سقوط رضاشاه تا ملی شدن صنعت نفت پرماجرا و پرآشوب است. نشریات و احزاب و افراد فراوانی در اینجا و آنجای کشور به ویژه در تهران نظریاتشان را آزادانه بیان میکنند و تنور یارگیریهای سیاسی و اجتماعی حسابی داغ است. بحثهای سیاسی در کافهها و دفاتر احزاب و باشگاهها و کوچه و خیابانها و میادین شهر شب و روز در جریان است. هر روز جایی میتینگ است و جایی رژه و جایی تظاهرات و قدرتنمایی خیابانی. روسها و انگلیسها عملا همهکارهی کشورند و شاهِ تازه بر تختنشسته هنوز جوان و بیتجربه است. در این میان، ماموران شهربانی به صورت ناشناس لابلای جمعیت در همهجا از مسجد تا کافه حضور دارند و گزارش دیده و شنیدهها و شایعات را برای مافوقها مخابره میکنند. متنی که در ادامه میخوانید تعدادی از گزارشهای بهجامانده از ماموران شهربانی است از جایجای تهران در دههی پرهیاهوی بیست، دههای رهاشده از اختناق دورهی رضاشاهی و آماده برای ورود به دههای دیگر که با شکست جریان ملی شدن نفت و سقوط دولت مصدق به اختناقی دیگر میانجامد. ...
ادامه نوشته